بسم الله الرحمن الرحیم
انا لله و انا الیه راجعون. همه از خداییم و به سوی او باز میگردیم.
کلام قرآنی فوق را به عنوان یک بنده ذلیل خدا از شما میخواهم که همینطور
سرسری مثل روزنامه خواندن ،نخوانید و رد شوید و با تکان دادن سر تایید
کنید. من هم اوایل هر وقت از میان دوستان و برادران و همرزمان و سایر
برادران عزیز پاسدار و روحانیان ارزشمند در بارگاه الهی فردی این دار فانی
را وداع یا رحلت یا به فوز عظیم شهادت نایل و دیار را ترک میگفتند، فقط با
یک جمله قرآنی فوق بسنده کرده و دیگر هیچ و حال این که خود این چند کلام
دنیایی مفهوم و منظور دارد.
ای عزیزان که این چند سطر را میخوانید، شما را به وحدانیت خدا سوگند
میدهم که در حول و حوش این کلام خدا کمی نظر کنید، تفکر کنید. تفکر کنید
که به قول مولی علی (ع) که میگوید: رحمت خدا بر کسی که بداند و تفکر کند
که از کجا آمده و برای چه چیزی آمده و به کجا میخواهد برود. باز هم بنا به
گفته شاید رسولا… باشد که یک ساعت تفکر و فکر کردن درباره زندگی و خدا و
معاد برابر است با ۶۰ سال عبادت کردن. خداوند انشا ا… توفیق بدهد که چشم و
دل همه ما باز شود و حقایق عالم را آن طور که هست، ببینیم.
سلام بر شما خانواده عزیزم، الان که این وصیتنامه را مینویسم، ساعت حدود
۱۰/۱۰ دقیقه شب عید است و همه بچهها مشغولاند به کاری و خود را آماده
میکنند تا انشا ا… اگر فرمان حرکت برسد، با عزمی راسخ و با قلبی مطمئن از
پیروزی به طرف هدفهای مورد نظر حرکت کنند. در این که امام زمان (عج)
فرماندهی این عملیات را به عهده خواهد داشت، کوچکترین شکی که دلیل بر ضعف
ایمان و بیاعتقادی باشد، نیست. بعضی از برادران با حال و پر شوری مشغول
دعای توسل ائمه معصومین (ع) هستند و من به حال آنها غبطه میخورم. معلوم
نیست تا ۲۴ ساعت دیگر در کجایم، در روی زمین یا در پیش خدای تبارک و
تعالی، البته اگر خدا بندگان گنهکاری مثل من را بپذیرد. «انسان ناخودآگاه
به یاد شب عاشورا میافتد و حال معنوی که در قیام حسین بن علی (ع)».
همه بچهها خوشحالاند و دلها در تپش که آیا خدا به ما منت میگذارد و ما
را هم انتخاب کند و پیش خود ببرد؟ گویی میخواهند به مناسبت نوروز به
مهمانی صاحبی
پر ارج و والامقام بروند و واقعاً خوشی کنند.
پدر و مادر و برادران و خواهران عزیزم، سلام و رحمت خدا بر شما باد،
چقدر دوست داشتم که پس از دو سال، امسال عید پیش شما باشم، ولی از شما چه
پنهان که عشقی مرا به اینجا کشانید که مافوق تمام علایقم به دنیا بود و آن
دوستی و رسیدن و نزدیکتر شدن به خداوند متعال بود.
مادر عزیزم، میدانم خیلی ناراحتی ولی این حال یک زن مسلمان پیرو حضرت زینب
(س) که برادر، فرزندان عزیز و دلبندش را پیش رویش تکه تکه کردند و علی
اصغر شش ماهه برادرش را با لب تشنه در بغل امام حسین غرق در خون کردند، علی
اکبر و ابوالفضل و سایر عزیزانش با چه وضع ناراحت کننده به شهادت رسانیدند
و زینب (ع) ناظر بر تمام این مسایل بود، ولی نه تنها ناراحت نشد، بلکه
پیکر عزیزان خود، یعنی حسین را در گودال قتلگاه کربلا روی دست گرفت و بلند
کرد و گفت خدایا این قربانی را از ما بپذیر. مادر عزیزم، هیچکس در دنیا به
درد تو نمیخورد. توجهت به خدا باشد و پسران دیگرت را هم تشویق کن در راه
امام حسین (ع) قدم نهند و حتی در راه آن حضرت شهید شوند.
امام خمینی عزیز، این روح خدا در روی زمین در حکم حسین زمان ماست و احتیاج
به کمک دارد. نکند خدای نکرده ما هم مثل مردم کوفه شویم و این عزیز خدا را
تنها بگذاریم. بیاییم و عزت بگیریم و جان خود را با هم در این راه برای
پیروزی و سربلندی اسلام فدا کنیم و در این راه اگر در دنیا پیروز شویم که
جای خوشحالی است و اگر هم شهید شویم که پیروزی و فوزی عظیم است و این راه
شکست ندارد.
حقیقی را باید بگویم و آن این است که به قول یکی از برادران شهیدمان این
واقعاً برای خانوادههای مسلمان، خصوصاً خانواده خودم شک است که تا به حال
خونی و شهیدی در راه اسلام و انقلاب نداده است. نظرتان فقط پیش خدا باشد.
پدر عزیزم، شما هم ارزشها و عواطف پدری را زیر پا بگذار و سرت را بالا
بگیر که توانستهای فرزند خود را در راه خدا تقدیم کنی. شما را به خدا تا
میتوانید برای آخرتتان توشه جمع کنید و سعی کنید دنیا را بر خود سخت
نکنید و دیگران را به این امر توصیه کنید و با اتفاق نهانی و دستگیری
یتیمان فقط به خاطر خدا میتوانید برای آخرت توشه خوبی باشد و انشا ا…
الله که مرا حلال کنید.
برای من دعا کنید، چرا که دعای پدر بزرگترین کمک برای راحتی ارواح در عالم برزخ میباشد و وسیله تقرب خود فرد به خداوند تعالی است.
خواهران عزیزم را به صبر و تقوای اسلامی میخوانم و از آنها انتظار دارم که
مسایل اسلام را تا حد توانایی در زندگیشان پیاده کنند. قدری راجع به
حالات حضرت زهرا (ع) در زندگی ایشان و سایر زنهای مسلمان کسب اطلاعات کنید
و راجع به حالات حضرت زهرا (ع) در زندگی ایشان و سایر زنهای مسلمان
اطلاعات کسب کنید و سعی کنید الگویتان باشد. امیدوارم مرا حلال کنید.
برادران عزیزم، خصوصاً (کوچکتر از نظر سنی از خودم، ولی از نظر فکری
بزرگتر) نگذارید اسلحه من زمین بماند و خمینی عزیز بییاور شود و این کار
را حتماً توام با کتب اسلامی و عمل به آن انجام دهید. بدین معنی که هم
جهاد اکبر را انجام دهید، یعنی مبارزه با نفس خود را که بزرگترین دشمن
انسان است و دیگر مبارزه با دشمنان خدا، یعنی جهاد اصغر. امیدوارم که مرا
ببخشید به خاطر این که زمانی که در جهالت بودم، گاهی اوقات با شما دعوا
میکردم و حتی شاید شما را کتک زدهام، ولی خدا میداند که فقط جنبه خوبی
شما را در نظر داشتهام، اما به خاطر ندانستن راه صحیح جهت صحبت و ارشاد
شما مجبور شدم بعضی اوقات روی شما دست بلند کنم. شاید جایی از بدنتان سرخ
یا کبود شده باشد، مرا ببخشید و حلال نمایید. به خدا بگروید و مرا عفو
نمایید، چون هنوز به زنگار دنیا آلوده نشدهاید، دعایتان در درگاه خدا
مستجاب می شود و شما فرشتههای خدایید در روی زمین. برایم دعا کنید.
پدر در مورد مسایل عبادی در این چند سال که در تهران بودهام نمازم را کامل
میخواندم، ولی با فتوای اخیر امام در مورد بلاد کبیره، تمام این نمازها
را باید ادا کنم که فکر میکنم سه سال و نیم باشد. بدون نماز صبح و مغرب و
یک سال و نیم هم عبادت واجب من مربوط به اوایل تکلیف بر گردنم هست، اینها
را خودتان بخوانید یا به کسی بدهید تا بجا آورد. از همه دوستان و آشنایان
برایم حلالی طلب کنید. بیشتر از همه چیز دعا، دعا، دعا که خیلی مهم است. با
التماس دعا، عبد ا… خسروی . یکی از جبهههای دزفول، والسلام.